+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۰۲ ساعت 1:58 توسط اردلان
|
عشق مثل بغل کردن کاکتوس میمونه
دیدی کاکتوس از دور چقدر قشنگه هرچی بهش نزدیکتر میشی ترسناک تر میشه عشق هم همین جوره فقط از دور قشنگه
کاکتوس رو هرچی بیشتر بغل کنی زخمی تر میشی هرچی تو بغلت محکم تر فشارش بدی تیغاش بیشتر تو تنت میره تا جایی که بالاخره یکی از تیغ هاش قلبتو پاره میکنه اونوقت مثل چاقویی که تو قلبت فرو رفته و نمیتونی خودتو بکشی عقب (چون از خونریزی میمیری) مجبوری تو بغلش آروم آروم جون بدی
ولی حتی اون لحظه هم دیدن کاکتوس قشنگه
جالبی ش میدونی کجاست؟؟؟ این تویی که این وسط نابود میشی وگرنه کاکتوس منتظر میمونه ی احمق دیگه از راه برسه و بغلش کنه...
با دونستن همه ی اینا مگه میشه کسی رو پیدا کرد که بگه لفظ عشق به خودی خودش زیبا نیست؟ این تجربه هاست که مارو از عشق متنفر میکنه...
شاید اگه شیرین مال فرهاد بود و لیلی مال مجنون، الان خورشید دور زمین میچرخید ن زمین.